نمیدونی با چه شوقی منتظر بودم تا شب برسه و یه عدد دیگه رو بفرستم .
ولی شب سوم به جای عدد، نمیدونم چی شد که عکس سه تا شمع رو به جای عدد گذاشتم . نگو که قرار بود مثل همین شمعا بشم ....
شور و شوقم رو واسه انتظار هم کشتی مهسا ...
دو بار اون حرفو زدی ...
ینی تو فکرته دیگه ...
ینی این دیگه تو مغز و دلته ...
واااااای به من که باعث این شدم و عذابت شدم ...
واااااای به حالم که جایی وایسادم که نباید باشم ...
واااااااای به محمد که نمیدونه چیکار داره میکنه ...
وای به حالم مهسا . وای به حاله دلم .
خونه ی عشقه من و مهسا...برچسب : نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 184