یه حس عجیب

ساخت وبلاگ
 الان قلبم تند میزنه . دستام داره میلرزه 

دارم میلرزم محمد

تجربه نکردم این حسو

نمیدونم چرا اینجوری شدم ... کاش میفهمیدم ! 

تو میدونی؟

اما اروومم کردی با بغل ارومت

تو میتونی در من زلزله به پا کنی 

و فقط تو میتونی ارومترین لحظه ها رو بهم هدیه بدی 

خدایا ممنون ...

( فدای دلت فدای درد و دلات که یه شبو از خدا میخوای ... فدای دلِ دلگیرت... منو ببخش ... خودخواه بودم ... اما خوشحالم که خودخواهی کردمو و تو رو از خودت گرفتم ... ارامشو ازت گرفتم ولی بهم ارامش دادی)

 

ازم ممنونی بابت بودنم کنارت

قلبی که بهت دادم 

خلوتی که توش راهت دادم

به خاطر احساسم

واسه ارامشی که ازم میگیری 

به خاطر تحمل کردنت

واسه دیوونگی هام

واسه ی بودنم ... ازم ممنونی 

تو ممنون نباش ! 

 

من جای تمام نداشته هاتم 

ولی تو

تمام داشته های منی ...

 پس من ازت ممنووووووونم که مال من شدی

 

لازم نیست کوه باشی تا پشتم بایستی 

کافیه محمد من باشی و کنارم باشی 

خونه ی عشقه من و مهسا...
ما را در سایت خونه ی عشقه من و مهسا دنبال می کنید

برچسب : یه حس عجیبی گرفت ازت,یه حس عجیبی دارم,یه حس عجیب, نویسنده : 3khooneye-eshghemoon3 بازدید : 224 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:45